15گفت: اى يهوديان شما اهل دانش و كتاب پيشين هستيد، دين ما بهتر است يا دين محمد؟ يهوديان برخلاف عقيده خود شرك و بتپرستى را بر توحيد ترجيح داده و گفتند بلكه دين شما از دين محمد بهتر است و شما از او به حق نزديكتريد. خداوند آيه پنجاه و يك سوره نساء را در مذمت و تقبيح آنان نازل كرد:
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتٰابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطّٰاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هٰؤُلاٰءِ أَهْدىٰ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً.
آيا نديدى كسانى را كه بهرهاى از كتاب به آنان داده شده به جبت و طاغوت ايمان مىآورند و به كافران مىگويند اينان از كسانى كه ايمان آوردهاند هدايت يافتهترند.
بارى، قريش از پاسخ يهوديان شاد و در جنگ با رسول خدا راسختر شدند. سپس پنجاه نفر از سران طوايف با يكديگر همپيمان گشتند و در كنار پرده كعبه گرد آمده سوگند ياد كردند كه تا آخرين نفر بر ضد رسول خدا(ص) بجنگند.
يهوديان نيز غَطَفان و بنىسُليم را با خود متحد كردند و قرار شد در ازاى شركت قبيله غَطَفان خرماى يك سال خيبر و يا به قولى نصف آن را به آنان بدهند. سرانجام از تمامى قبايل ده هزار نيرو، ششصد اسب و چندين هزار شتر در قالب سه لشكر آماده شدند. فرماندهى كل سپاه با ابوسفيان بود. گويا حجاز تا آن روز در هيچ يك از جنگهاى خود چنين سپاه بزرگى را نديده يا كم ديده بود.
شوراى جنگى مدينه