20در دلم نور قرار ده. خدايا! به من شرح صدر عنايت كن، و به تو پناه مىبرم از وسوسههاى درون سينه و پراكندگىِ كارها.»
لبّيك، بندۀ من!
علّامۀ مجلسى رحمه الله از كتاب «عيون المحاسن» نقل كرده است كه: انس بن مالك همراه امام حسين عليه السلام در مكّه بود، با آن حضرت بر سر مزار حضرت خديجه عليها السلام آمدند. امام شروع به گريستن كرد و آنگاه به انس فرمود: تو از اين جا برو.
انس مىگويد: من خودم را از چشم ايشان پنهان كردم. آن بزرگوار در ادامۀ نمازى طولانى، خداوند متعال را با اين اشعار مورد خطاب قرار داد:
پروردگارا! پروردگارا! مولا تويى.
پس رحم كن بر بندۀ كوچك كه پناهش تويى.
اى والا خصال، تكيهگاهم تويى
خوشا آن كسى كه مولايش تويى.
خوشا كسى كه خدمتكارى بيدار باشد.
و گرفتارى خويش به آن پر شكوه باز گويد.