17سخن گفته است.
12- در بخشى از مطالب خود با عنوان: «زهرا سرسلسلۀ اهل بيت» به بحث از آيۀ تطهير پرداخته و با ذكر اسناد و مدارك از كتب عامّه، تأكيد مىورزد كه مصداق آيۀ كريمه، پيامبر و على و زهرا و حسن و حسين عليهم السلام هستند و از حديث كسا و داستان امّسلمه هم سخن گفته كه از مطالب حسّاس كتاب است.
سرانجام به حجّةالوداع مىپردازد و از گريۀ فاطمه عليها السلام بر رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله و رازهايى كه بين پيامبر و زهرا عليهما السلام وجود داشت، مىنويسد.
13- و نيز در فصلهايى از اهتمام زهرا به جلب رضاى پدر سخن گفته است و پس از آن به وفات پيامبر صلى الله عليه و آله و مصيبتهاى جانكاه فاطمه عليها السلام مىپردازد و آنگاه از چگونگى حجت بودنِ زهرا و اهل بيت، سخن مىگويد و در ادامه از اخلاق و ويژگىهاى دختر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به تفصيل بحث مىكند و بيمارى زهرا عليها السلام و وصاياى آن حضرت را تا رحلت مظلومانهاش 1 يادآور شده و بالأخره بر ضرورت التزام عملى مسلمانان بهويژه بانوان و دوشيزگان مسلمان، به سيرۀ مباركۀ ايشان، تأكيد مىورزد و بدينسان كتاب به پايان مىرسد.
نكتۀ قابل توجه اين است كه هر چند مؤلّف همانند يك فرد شيفتۀ اهل بيت قلم به دست گرفته و در هر باب سخن مىگويد امّا نبايد انتظار داشت كه مانند يك شيعه كتاب بنويسد؛ زيرا فضاى فكرى، دينى، اجتماعى و منابع مطالعاتى وى جز اين را نمىطلبد. امّا با اين همه بايد انصاف داد كه بسيارى از گفتنىها را گفته و كتمان نكرده است و اين جاى قدردانىِ بسيار است.
با اين توصيف مواردى را كه اختلافِ ديدگاه ميان ما (شيعه) و نويسنده وجود داشته هر جا كه مقتضى بوده مترجم در پانوشت كتاب نكاتى را خاطرنشان ساخته است.
در موارد ديگرى نيز مترجم به تلخيص مطالب پرداخته تا ترجمه با فضاى اعتقادى ما همسو باشد و امانت علمى، ما را موظّف مىكند كه از اين بابت اعتذار جوييم.