9 يك نسخه بر جاى مانده است. شرح بر «الدر المختار فى المذهب الحنفى» كه در ده هزار صفحه نگاشته شده، شرح بر «بلوغ المرام»، شرح صحيح بخارى و... از ديگر آثار علمى بر جاى مانده از وى است. او در فقه و حديث، پناه و مرجع مردم بود؛ چنانكه قضات و حاكمان نيز به او مراجعه مىكردند. رسالهاى كه پيش رو داريم، پاسخ به مسئله توسل و احكام آن است كه از او پرسيده شده است.
توسل در ميان پيامبران و نيز رسول گرامى اسلام(ص)، امرى شناخته شده است. صحابه رسول خدا و تابعان آنها نيز اين مسئله را پذيرفته وبه آن عمل مىكردند. عالمان دين نيز توسل را يكى از شيوههاى دعا و وسيلهاى براى تقرب به درگاه خداوند مىدانستند. آنان توسل را فقط عبادت خدا قلمداد مىكردند و گمان آنها بر اين نبود كه انسان زنده - هرچند پيامبر(ص) - مىتواند بدون اراده خداوند، سود و زيانى به ديگران برساند و كارى را بدون مشيت الهى انجام دهد. براى مردگان نيز چنين تصورى ميان آنها وجود نداشت.
حتى ابن تيميه كه خود توسل را زير سؤال برد و ذهن مردم را آشفته گردانيد، آن را از مسائل فرعى دين مىداند و در شمار باورهاى اصلى دينى قرار نمىدهد.
ابن تيميه در كتاب «التوسل و الوسيله» مىگويد: «نقل شده كه سلف صالح به اين [شيوه] دعا (يعنى توسل به پيامبر(ص)) و مانند آن عمل مىكردند. در «المنسك» مروزى نقل شده كه احمد بن حنبل در دعاى خود