10
حاج، حاجى
حجّ يكى از فروغ دين و از واجبات اسلامى است و فريضهاى است كه انجام آن بر كسانى كه استطاعت مالى و بدنى داشته باشند، واجب است. به كسى كه به زيارت خانۀ خدا مىرود، «حاج» يا «حاجى» گفته مىشود و اگر زائر، زن باشد، «حاجّه» يا «حاجيه» گفته مىشود. اين كلمه يكى از پيشوندهايى است كه به نام اشخاص افزوده مىشود و نشانۀ آن است كه او به زيارت خانۀ خدا رفته است؛ مثل حاجى على يا حاج اكبر. اين تعبير، در ضمن نوعى احترام به شخص هم شمرده مىشود و وجهه و اعتبارى براى صاحب نام مىآورد. ضربالمثل معروفِ «حاجى حاجى مكّه» هم اشاره به درازى راه و طول سفر دارد.
حرم
جايى كه امن و پناهگاه باشد. خانۀ شخصى كه از تعّرض ديگران در امان است. در مكّه، نقطه مقابلِ حرم، «حِلّ» است؛ يعنى جايى كه حرم نيست و محدوديتها و احكام خاصّ حرم را ندارد. حرم به مسافت معينى در اطراف كعبه و گرداگرد آن گفته مىشود. در شعر «عراقى» آمده است:
به طواف كعبه رفتم به حرم رهم ندادند
كه تو در برون چه كردى كه درون كعبه آيى
به مزار و بقعۀ پيامبران و امامان و امامزادگان و شهداى بزرگ هم حرم گفته مىشود؛ چون هم داراى احترام و قداست است و هم مردم در گرفتارىها به آنجا پناه مىبرند و آن را امن مىشمارند. به خانواده و اهلبيت هر كس نيز حرم و حرمت گفته مىشود؛ چون احترام خاصى دارد و حفاظت از آن در برابر تعرّض ديگران لازم است. حرم امامان، زيارتگاه صاحبدلان و حفظ احترام آنها لازم است. رعايت آداب ظاهرى و باطنى تشرّف به حرمهاى مطهر، نشانۀ معرفت زائر به جايگاه اين بقعههاى نورانى است.
حرمُ الله
حرم خدا. مكانى محترم كه منسوب به خداوند است. اصطلاحاً به مسجدالحرام، مكۀ معظمه و كعبه هم حرم خدا گفته مىشود. پيامبر خدا (ص) فرمود: «مكّه حرم خداست؛ حضرت ابراهيم آن را حرم قرار داده است» 27 كه اشاره به دعاى حضرت ابراهيم است كه از خداوند چنين خواست: پروردگارا! اين شهر را شهرى محترم و حرم قرار بده: . . . هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا. . . 28. خداوند هم آن دعا را مستجاب فرمود و خبر داد كه ما براى مردم «حرم امن» قرار داديم: أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا. . . 29. در حديث امام صادق (ع) نيز آمده است: « مكة حرُم الله والمدينة حرم محمّد » 30؛ اگر حرم جايى است كه حرمت دارد و حفظ حريمش لازم است، اهلبيت پيامبر و امامان معصوم نيز خود را حرم خدا دانستهاند. امام باقر (ع) در حديث مفصّلى كه فضايل و شئون امامان را برمىشمرد، از اهلبيت و امامان به عنوان حرم الله ياد كرده است: «
نحنُ. . . حرمُ الله الاكبر » 31؛ حرم بزرگتر خداوند، ماييم.
در برخى روايات قلب مؤمن حرم خدا دانسته شده كه احترامش لازم و پيراستن آن از غير خدا يك وظيفه است. امام صادق (ع) فرمود: «
القلبُ حرم الله، فلاتُسكِن حَرَم اللهِ غير الله »32؛ دل، حرم خداست، پس غير خدا را در حرم خدا ساكن نكن.
حرم الرّسول
حرم پيامبر (ص) . مقصود مدينۀ منوّره است كه حرم پيامبر و مدفن آن حضرت در آنجا قرار دارد و احترامش واجب و زيارتش مورد تأكيد است. هم به مزار پيامبر و هم به شهر مدينه «حرم الرسول» گفته مىشود. ابوذر غفارى هم هنگام تبعيد، وقتى عثمان از او پرسيد دوست دارى در كدام شهر بمانى، ابتدا گفت حرم خدا، مكّه. وقتى نپذيرفتند، گفت: « المدينة حرم رسول الله » كه باز هم نپذيرفتند و به بدترين جا كه «ربذه» بود، تبعيدش كردند.