21گفت: اين تصوّر صحيح نيست و قضيه دقيقاً به عكس آن است؛ زيرا كه اين حذف وتصوير مؤلّف كتاب تخريب، هنوز هم خاتمه نيافته و همچنان در قالب فعالتهاى فرهنگى ادامه دارد؛ يكى از ابعاد آن را مىتوان در تأليفات جديد و متنوّعى يافت كه در تاريخ حرمين شريفين و مدينهشناسى، در سطح وسيع و به زبانهاى گونهگون منتشر مىشود و بر خلاف كتابهاى مدينهشناسى پيشين-كه بخش مهمى از آنها اختصاص به ابنيه و آثار مذهبى داشت-در اين كتاب ها گزارشى از اين آثار منعكس نشده است، 1 بهطورى كه گويى اصلاً چنين آثارىوجود خارجى نداشته است ! و بدينسان مىخواهند نسلهاى آينده از وجود اين آثار بىاطلاع و به طور كلى از حوادث و تغيير و تحوّلى كه در آنها پديد آمده است بيگانه شوند.
تصوير مؤلف كتاب
اينجاست كه بايد در مقابل اين حقيقت زدايى و حركت منفى، قدمهاى مثبت برداشته شود و با انتشار كتاب و مقاله و از طريق وسايل تبليغى ديگر واقعيت امر به اطلاع مسلمانان برسد و نسلهاى آينده در جريان امر قرار گيرند و از آنچه به وقوع پيوسته آگاه شوند. ان شاء اللّٰه.
نكته ديگر اينكه چون هدف از تأليف اين كتاب ضمن معرفى حفظ و ثبت اين آثار در تاريخ است نه مجرد اطلاعرسانى مقطعى، لذا در معرفى اين آثار گاهى مطلبى از چند نفر و احياناً مشابه و همزمان نقل گرديده كه نبايد به تكرار حمل شود بلكه منظور بر تأكيد وجود آن اثر در آن تاريخ مىباشد.
محمد صادق نجمى دىماه 1380