19
چگونگى تأليف
در سال 53-1352 خورشيدى، براى نخستين بار به حج تمتّع و زيارت مدينۀ منوره مشرّف شدم و مانند هر زائر دلسوخته، آنگاه كه در كنار حرم مطهر ائمۀ هدى و قبور صحابۀ عظيم الشأن و شهداى اسلام حاضر مىشدم، با ديدن وضع رقّتبار قبورشان، متأثر و متأسف شده، خود را در برابر اين پرسش تحيّرانگيز مىيافتم كه: در همه جاى دنيا، تلاش بر اين است كه آثار و بناهاى مذهبى و تاريخى را به صورت سمبل افتخار و مايۀ مباهات حفظ و حراست مىكنند و آنها را به عنوان عزيزترين و ارزشمندترين امانت، به نسلهاى آينده مىسپارند، حال چگونه است كه اين بناهاى با شكوه و اين حرمها و گنبد و بارگاههاى با عظمت و داراى قداستِ معنوى-كه مانندش را در هيچيك از آثار تاريخى جهان نمىتوان يافت-به اين وضع اسفبار و تأثرانگيز در آمده است ؟! بى آنكه مشخص شود كه: اين بناها پيش از ويرانى، در چه وضعيتى بوده و در چه تاريخى و به دست چه كسانى ساخته شدهاند.
و به چه انگيزهاى و به دست چه كسانى اينچنين به ويرانه مبدل شدهاند.
اين تحيّر و تعجب و اين پرسش معنادار آنگاه تشديد مىشد كه مىديدم عوامل و عناصر ويرانى اين آثار تاريخى-مذهبى، با حفظ آثار تاريخى كشورشان آنجا كه جنبۀ مذهبى ندارد؛(مانند آثار يهوديان در خيبر)نه تنها مخالفتى ندارند بلكه با صرف هزينههاى سنگين از آنها پاسدارى و حفاظت مىكنند !
در تشرّفهاى بعدى، حس كنجكاوىام مرا واداشت تا به تحقيق و بررسى در اين