262. گاهى واژههاى تبليغ، وعظ و خطابه، بهويژه در گفتار مردم، به معناى يكديگر بهكار مىرود. اما بايد توجه داشت كه وعظ و خطابه، گستردگى معناى تبليغ را ندارد؛ چراكه وعظ، به معناى پند دادن و بيان روايات و احكام شرعى است. 1 بنابراين وعظ، يكى از راهها و جلوههاى تبليغ است. خطابه نيز به معناى خطبه خواندن و وعظ كردن 2است و بيش از آنكه به تبليغ نزديك باشد، به وعظ نزديك است.
در زبان عربى نيز واژههاى «التبليغ»، «الدعوه»، «الاعلان»، «الإعلام» و «الدعايه» به نحوى با مفهوم تبليغ پيوند دارد. 3 همچنين مىتوان در زبان انگليسى، واژههاى « advertising »، « propaganda » و « mission » را معادل تبليغ دانست. 4
ب) تعريف اصطلاحى
سابقه كاربرد واژه تبليغ و تبليغات، به مفهوم اصطلاحى علوم ارتباطات، به كنگره ترويج ايمان كليساى كاتوليك، در سال 1622م. بر مىگردد. 5همچنين با گذشت زمان، برداشتهاى مثبت و منفى گوناگونى از اين واژه شده است. 6
تعاريف گوناگونى از واژه تبليغ در علوم جامعهشناسى، روانشناسى و ارتباطات ذكر شده كه نشانگر ديدگاه صاحبنظران به اين مفهوم و عرصهها و ابعاد آن است 7؛ براى نمونه «لاسول» تبليغات را چنين تعريف مىكند: «تبليغات در كلىترين معنا، فن اثرگذارى بر عمل انسانى از راه دستكارى نمودگارهاست. اين نمودگارها ممكن است