20 است كه آنان به سراغ آياتى كه درباره كفار نازل شده بود رفتند و آن آيات را بر مؤمنان تطبيق كردند!
در روايتى ديگر از ابن عمر آمده است كه پيامبر (ص) فرمود: «بيشترين چيزى كه بر امتم از آن هراس دارم، مردى است كه قرآن را تأويل مىكند و آن را در غير موضع خويش قرار مىدهد». اين روايات بر ابن عبدالوهاب و پيروانش تطبيقِ [كامل] دارد.
از ظاهر گفتهها و كردههاى وى پيداست كه مدعى بوده آنچه آورده است، دينى جديد است. ازاينرو از دين پيامبر (ص) جز قرآن را نپذيرفت و پذيرفتن قرآن هم فقط در ظاهر بوده تا مردم، حقيقت كار او را درنيابند.
دليل اين مطلب آن است كه وى و يارانش قرآن را مطابق خواست خود تأويل مىكردند، نه برحسب آنچه پيامبر و اصحاب ايشان و گذشتگان صالح و مفسران، تفسير مىنمودهاند.
وى به احاديث پيامبر و سخنان صحابه و تابعين و پيشوايان مجتهد و نيز آنچه امامان از كتاب و سنت استنباط كردهاند و نيز اجماع و قياس صحيح، اعتقادى نداشت و براى پوششِ [كارها و اعتقاداتِ خويش] مدعى انتساب به مذهب امام احمد [حنبل] بود. اين در حالى است كه بسيارى از علماى حنبلى انحرافات وى را رد كرده و درباره آن رسالههاى متعدد تأليف نمودهاند و چنانكه ذكر نموديم، برادر وى شيخ سليمانبن عبدالوهاب نيز رسالهاى در رد عقايد وى، تأليف كرده است.
ابن عبدالوهاب به كارگزاران خويش مىگفت: به حسب نظر خويش اجتهاد نماييد و آنچنانكه مناسب دين مىبينيد، حكم كنيد و به كتابهاى متداول اعتنايى نكنيد؛ چرا كه در آن حق و باطل آميخته است.