18بيشتر انتشار مىيافت؛ تا آنجا كه بسيارى از قبايلى را كه قبلاً تحت اطاعت امير بودند، تحت نفوذ و انقياد خود درآوردند و در سال 1217 ه .ق با سپاهيان فراوانى به شهر طائف هجوم بردند و در ماه ذيقعده همان سال، شهر را به محاصره خود درآوردند و سپس، تمامى آن را در اختيار خود گرفته، اهالى و ساكنان آن را از زن و مرد و كودك به قتل رساندند و جز شمار اندكى، كسى از كشتار آنان در امان نماند و تمامى دارايى و اموال مردم را غارت كردند. 1 آنگاه بهسوى مكه حمله بردند... امير مكه (شريف غالب)، چون توان جنگيدن با آنان را نداشت، به جده فرود آمد و اهالى مكه بيمناك بودند كه وهابيان همان كارى را كه با اهل طائف كردند، با آنان نيز بكنند. ازاينرو، رسولانى را نزد آنان فرستادند و از آنان امان طلبيدند و وهابيان نيز به آنان امان دادند و در هشتم محرم 1218ه .ق وارد مكه شدند و چهارده روز در آنجا ماندند و به پندار خود، اسلام را براى مردم تجديد نمودند و آنان را از انجام كارهايى كه به نظر وهابيان شركآلود است (مانند: توسل به اوليا و زيارت مردگان) بازداشتند. آنگاه با سپاهيان خود به جده روى آوردند تا با شريف غالب وارد نبرد شوند و چون به جده رسيدند، با پناهگاهها و دژها و مدافعان بسيارى روبهرو گشتند. پس، نتوانستند جده را به تصرف خود درآورند. ازاينرو، پس از هشت روز از آنجا كوچ كرده، به شهرهاى خود بازگشتند و لشكرى را در مكه به جاى گذاشتند و «شريف عبدالمعين» را كه برادر شريف غالب بود و پيش از اين، با اهالى مكه بسيار خوشرفتارى و مدارا مىكرد و با اشرار و طاغيان مبارزه مىنمود، به فرماندهى آن برگزيدند.
در ماه ربيعالاول همان سال، شريف غالب به همراهى فرماندار جده كه از سوى دولت، عليه «شريفپاشا» مأموريت داشت، به مكه درآمدند و با سپاهيانى كه همراه داشتند، به