141. تشبيه خداوند به آفريدگانش؛
2. انحصار الوهيت و ربوبيت در خدا؛
3. عادى شمردن پيامبر اسلام(ص) و احترام نكردن به او و اهلبيتش(عليهم السلام)؛
4. كافر شمردن تمام مسلمانان.
وى در تمام اين آرا، از احمدبنتيميه تقليد مىكرد؛ ابنتيميه نيز در اين افكار از انديشههاى طايفه «كراميه» (در قول به جسم و جوهر بودن خداوند) و مجسمه از پيروان مذهب «حنبلى» (در قول به شباهت خداوند با آفريدگان) و طايفه «حروريه» (در قول به تكفير امت اسلام) مدد جسته بود.
شيخ محمد و پيروانش، مفهوم توحيد را بهگونهاى تفسير مىكردند كه جز وهابيان، موحّدى باقى نمىماند؛ افزون بر اينكه، دعا و طلب حاجت از غيرخدا در نگاه آنها شرك محسوب مىشد. بر اين اساس، تنها اقرار به شهادتين موجب اسلام نيست، بلكه بايد از توسل، سلام، لعن، تبرك، روضهخوانى، برپايى جشن، بوسيدن ضريح، ساخت گنبد و بارگاه، اعتقاد به شفاعت و وساطت فيض نيز دست برداشت.
محمد بن عبدالوهاب نيز مانند ابنتيميه، در آغاز هواخواهى نيافت و سخنانش با مخالفت بزرگان اهل سنت مواجه شد. مخالفت با اين شيخ بدعتگذار، تا آنجا پيش رفت كه پدر و برادرش از وى تبرى جستند و برادرش، «شيخ سليمان بن عبدالوهاب»، كتابى به نام «الصواعق الإلهيّه فى الردّ على الوهّابيّه» در ردّش نوشت. وى در اين كتاب، به نقد افكار محمد بن عبدالوهاب پرداخت و بدعتهاى او را آشكار كرد. «شيخ سليمان» در اين كتاب، ضمن اينكه سخنان برادرش را بهشدت رد مىكند، مىنويسد:
اين امور [مقصود امورى است كه وهابيان موجب شرك و كفر مىدانند، مانند درخواست شفاعت و استغاثه به غيرخدا و زيارت قبور و مانند آن] قبل از احمد بن حنبل و در زمان ائمه اسلام [مقصود از ائمه، چهار امام تسنن است]، به وجود آمده