9
مقدمه
در روزگار ما، تلاش پژوهشگران در عرصه حديث بسيار شگفتانگيز و افتخارآميز است؛ بهگونهاى كه چهبسا از خلال تلاشهاى آنان، گنج سرشار «ميراث ما» نشر مىيابد و در نتيجه، سرچشمههاى وحيانى انديشههاى جاودانه ما آشكار مىشود.
گاه صفاى اين افتخارات و شگفتىها با فعاليت گروهى اندك در حوزه علوم حديث، به تيرگى مىگرايد. ولى از آنجا كه تلاشهاى آنان از مسئوليت علمى و معيارهاى فنى بىبهره است، كارشان همانند تلاش «زنى است كه پس از محكم تابانيدن رشتههايش، آن را باز مىتاباند» 1 يا «همچون سرابى است در دشت هموار كه تشنه، آن را آب مىپندارد». 2 از جمله اين تلاشها، چيزى به نام «نقد متن حديث» است كه در مقابل معتقدان به «سند حديث» انجام مىشود.
بهطور كلى، نقد حديث از مهمترين فعاليتهايى است كه عالمان