13از جمله اين گروه، نويسندگان جديدى هستند كه بدون داشتن توان و تجربه كافى به عرصه اين دانش شريف پا نهادهاند و از اين طريق مىكوشند تا اثبات كنند احاديث، افزون بر نقد سندى، به نقد عقلى نيز نيازمند است. اما در خلال اين موضوع، ادعاهاى مناقشهانگيز با تناقضهاى فراوان مطرح مىكنند؛ نمونه اين نوع نگرش، مطالبى است كه درباره احاديث مهدى منتظر(عج) گفتهاند؛ احاديثى كه دربارهاش گفته شده: «دراينباره هزاران كتاب نوشته شده و صدها سند نقل گشته و - به تعبير خودشان - بيشترين تأثير را در تاريخ امت ما نهاده است». 1
اين افراد مىكوشند تا با تكرار گفتههاى «احمد امين مصرى» كه شيعه را به جعل نظريه مهدى متهم مىسازد، درستى اين احاديث را زير سؤال ببرند.
ديگر كسى كه مورد تقليد اينان است، «ابن خلدون» است كه احاديث مربوط به حضرت مهدى(عج) و درستى آنها را منكر است و ادعاى تواتر آنها را ساختگى مىداند. آنان در اين بررسى، مهمترين چيزى را كه در احاديث مرتبط با نسب و زندگى امام مهدى(عج) معيار نقد قرار مىدهند، نقد عقلى است؛ در نتيجه، بر آن جنبههاى منفى كه در قضيه حضرت مهدى و احاديث، تاريخ و ادعاهاى مهدويت تصور كردهاند، متمركز شدهاند.
آنان در همه اين ادعاها، خود را اهل پژوهش علمى يقينآور نشان مىدهند و بافتههاى خود را دليل بر انكار مهدى منتظر(عج) مىدانند. به همين دليل، به احاديث مربوط به ايشان نسبت جعلى مىدهند و كسانى