13عجم بود و در سنه 678 در حيات پدر به اجل طبيعى وفات نمود. وى به صرامت و سطوت و قلت عفو و كثرت سفك دماء موصوف بود [مقدمه جهانگشاى جوينى، صفحه سب].
اطلاعات تفصيلى در باره وى را صاحب وصاف با عبارات پيچيده و اديبانه خود آورده با اظهار آن كه وى «ارشد اولاد و انجب احفاد صاحب شمس الدين بود» تأكيد دارد كه وى «به حكم يرليغ جهانگشاى متقلد حكومت اصفهان و تومانات عراق و يزد شد». صاحب وصاف معتقد است كه با توجه به روحيه شريرانه كه در اصفهان بود يا به عبارت خودش «چون نفوس اهل اصفهان من حيث الخلقه با ارواح شرّيره مناسبتى داشته است» خواجه بهاءالدين محمد «به كلى درِ عفو و اغماض بربست و پشت همت بر حريف شفقت و مرحمت كرد». عقيده وصاف بر آن است كه اين رفتار گرچه بسيار خشن و خونريزانه بود اما امن و امان همه جا را گرفته به طورى كه «اهل اسواق نيز به شب دكاكين را به انواع امتعه و اصناف اطعمه مى گذاشتند بى حارسى و حافظى و خود به خانه ها مى رفتند و هيچ آفريده را مجال آن نه كه در مأكولات خسيس فكيف اقشمه نفيس تصرف و تخليطى نمودى». نويسنده وصاف با تأكيد بر رفتار سختگيرانه و خشونت آميز وى مى گويد «هرچند در شيوه غلبه و انتقام مبالغ بود، به اضعاف التزام طريق بذل و سخاوت نمودى و امداد صلات و عطيات خصوصا بر ارباب آداب فائض داشتى و در تعظيم قدر و اجلال شأن علما هيچ دقيقه مهمل نگذاشتى». در نهايت وى در شعبان سال 687 در اصفهان درگذشت. [وصاف الحضره: 62 - 66].
اطلاعات ما در باره مذهب خواجه بهاءالدين محمد بر اساس مطالبى است كه عماد طبرى بيان كرده است. وى او را فردى بدون تعصب معرفى كرده و چنان مى نمايد كه شرايط فراهم شده توسط وى در اصفهان، زمينه را براى تأليفات وى از جمله كامل و مناقب و غيره فراهم آورده است. شرايط آن روز اصفهان كه اكثريت آن بر مذهب سنت بوده اند اجازه نمى داده است كه تا يك