24نكند به آن سرمنزل بسيار عالى و لذيذى كه يقين نام دارد نمىرسد. قرآن اگرچه صريحاً دعوت به شك نمىكند، ولى مىفرمايد: تقليد كور كورانه را از خود دور كنيد، و اين در حقيقت دعوت به شك است؛ يعنى ترديد كنيد در آنچه كه از پدران و مادران و اسلاف و محيط خودتان فرا گرفتهايد. در قرآن آمده است: إِنّٰا وَجَدْنٰا آبٰاءَنٰا عَلىٰ أُمَّةٍ وَ إِنّٰا عَلىٰ آثٰارِهِمْ مُقْتَدُونَ ؛ 1«ما پدران خود را بر آيين و عقايدى يافتيم و از آنان البته پيروى خواهيم كرد.»
و يا مىگفتند: إِنّٰا وَجَدْنٰا آبٰاءَنٰا عَلىٰ أُمَّةٍ وَ إِنّٰا عَلىٰ آثٰارِهِمْ مُهْتَدُونَ؛ 2 «بلكه گفتند:
ما پدران خود را بر عقايد و آيينى يافتيم و البته ما هم در پى آنها بر هدايت هستيم.» خداوند در جواب اين گروه مىفرمايد: أَ وَ لَوْ كٰانَ آبٰاؤُهُمْ لاٰ يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لاٰ يَهْتَدُونَ؛ 3 «آيا بايست آنها تابع پدران باشند، در صورتىكه آنها بىعقل و نادان بودند.»
امّا قرآن كه مىگويد ترديد كنيد، منظورش شك و شبهه نيست بلكه مقصودش آن است كه ترديد كنيد تا بتوانيد تحقيق كرده و با آن به يقين برسيد؛ تا زمانى كه انسان در آداب و رسوم محيط خود و در تقليدهاى پدر و مادر و اجدادش ترديد نكند، هرگز موفق به تحقيق نشده و از آنجا به يقين رهنمون نخواهد شد.
هيچگاه راجع به فلسفۀ درد فكر كردهايم؟ ما مىگوييم: درد بد است، ولى خير، اين طور نيست. درد اگرچه از جهتى بد است، در عين حال پسنديده است، زيرا اگر درد نباشد انسان بيمارى و احتياج را احساس نمىكند، لذا به دنبال مداوا و تهيۀ دارو يا پرهيز نمىرود. گرسنگى يك درد است، ولى لازم است، زيرا اگر انسان اين درد را احساس نكند هرگز به دنبال غذا نمىرود. اگر انسان تشنگى را احساس نكند هرگز به دنبال آب نمىرود.
شك و شبهه كه در حكم معبرى براى رسيدن به يقين است، حكم يك درد روحى را دارد؛ تا وقتى كه اين درد در وجود انسان باشد، خوب است، زيرا روح انسان مىگويد: