3حج و رساله در رضاع و اجازات كثيره إلى غير ذلك، و اين بزرگوار مؤيد من عند اللّٰه و استاد علماء و مربّى فضلاء بوده و آثار او در اسلام بسيار است و اگر نباشد از آثار جز نجل جليل و فرزند نبيلش هر آينه كفايت مىكند تا چه رسد به ساير علماى ديگر كه تلميذ او بودهاند و مصنفات نافعه فائقهاش و نشر دادن او صحيفه كامله را در ميان مردم و غير ذلك.
قال ابنه فى البحار: فى حقه ذريعتي إلى الدرجات العلى و وسيلتى إلى مسالك الهدى بعد ائمة الورى (مرحوم مجلسى در بحار فرموده كه بعد از ائمه معصومين عليهم السلام پدرم سبب و وسيله شد كه من به درجات عاليات و راههاى هدايت رسيدم) .
در سن شصت و هفت سنه 1070 به رحمت ايزدى پيوست و در تاريخ او گفته شد (مسجد و منبر از صفا افتاد) و ايضا (صاحب علم رفت از عالم) و ايضا (افسر شرع اوفتاد و بىسر و پا كشت فضل) قبر شريفش در مسجد جامع اصفهان است چنانكه در ترجمه پسر بزرگوارش به آن اشاره كردم و شايسته است كه در اين جا چند حكايت از منامات صادقه آن جناب نقل شود.
اول شيخ مرحوم ما نور اللّٰه مرقده در حكايت 64 نجم ثاقب از شرح من لا يحضره الفقيه ملا محمد تقى مذكور نقل كرده كه در ضمن احوال متوكل بن عمير كه راوى صحيفه كامله است فرموده كه من در اوايل بلوغ طالب بودم مرضات خداوندى را و ساعى بودم در طلب رضاى او و مرا از ذكر جنابش قرارى نبود تا آن كه ديدم در ميان بيدارى و خواب كه صاحب الزمان صلوات اللّٰه عليه ايستاده در مسجد جامع قديم كه در اصفهان است قريب بدر طنابى است كه الآن مدرس من است پس سلام كردم بر آن جناب و قصد كردم كه پاى مباركش را ببوسم پس نگذاشت مرا و گرفت مرا پس بوسيدم دست مباركش را و پرسيدم از آن جناب مسائلى كه مشكل شده بود بر من كه يكى از آنها اين بود