14«قاضى عياض» از «ابن وهب» نقل مىكند كه گفته است: «اگر خداوند مرا به واسطه مالك و ليث نجات نمىداد، گمراه مىشدم». از او پرسيدند: «چطور؟» پاسخ داد:
روايات فراوانى مشاهده مىكردم. در نتيجه [در انتخاب روايت صحيح] سرگردان مىشدم. اما وقتى روايتها را نزد مالك و ليث مىبردم، آنها به من مىگفتند كدام حديث را بپذيرم و كدام روايت را فروگذارم. 1
«سفيان بن عيينه» مىگويد: «حديث مايه گمراهى است، مگر براى فقيهان». منظور «سفيان» اين است كه ممكن است غير فقيه روايتى را بر ظاهر آن حمل كند؛ حال آنكه در حديث ديگرى تأويل اين روايت بيان شده است؛ يا اينكه دليلى براى اين روايت وجود دارد كه بر اين فرد غير كارشناس پوشيده است. يا اين روايت به دليل ديگرى كنار گذاشته شده و به آن عمل نمىشود [ولى آن فرد به روايت عمل مىكند] و جز كسى كه در اين زمينه تفقه و دانش كافى دارد، از فهم آن ناتوان است. 2
از «ابن رشد» درباره معناى عبارت «روايت مايه گمراهى است، مگر براى فقيهان» سؤال شد كه چگونه اين سخن درست است؛ حال آنكه وقتى فرد مىتواند فقيه شود كه به احاديث آشنا باشد؟!
«ابن رشد» چنين پاسخ مىدهد: اين سخن پيامبر اسلام(ص) نيست؛ بلكه سخن «سفيان بن عيينه» و ديگر فقيهان است. البته عبارت درستى است؛ زيرا ممكن است حديثى خاص، معناى عام داشته باشد يا برعكس. همچنين برخى از احاديث ناسخ روايت ديگر هستند. برخى نيز با فعلى همراه شدهاند