15يا كنيز - كه نشانگر مملوكيت بردگان بوده است - فرا نخوانيد، زيرا همه مملوك خداييم و مالك حقيقى خداست؛ بلكه آنها را به عنوان «فتى» (جوانمرد) يا «فتاة» (جوان زن) خطاب كنيد.
در شريعت اسلام، تمام تسهيلات ممكن براى آزادى بردگان - كه به آزادى كلى آنها منتهى مىشد - فراهم گرديد. 1 از نظر اسلام، بردگى، دورهاى موقت و مقولهاى فرهنگى، آموزشى و پرورشى است نه مقولهاى اقتصادى و دالانى موقتى است براى تربيت اسلامى. 2در توضيح اين مطلب بايد گفت: در عصرى كه اسلام طلوع كرد، روح جاهليت در ميان بيشتر مردم به ويژه ثروتمندان حاكم بود و داشتن برده و خريد و فروش آن، امرى رايج بود. از آنجايى كه با اين طبقه برخوردهايى غير انسانى مىشد، روح فرمانبردارى بىچون و چرا و ذلت در وجودشان ريشه دوانيده بود و چون به يكباره آزادسازى آنها مشكلات فراوانى به وجود مىآورد، مىبايست به گونهاى تدريجى و پس از بازيابى خود و فراگيرى آموزشهاى لازم، آزاد مىگرديدند.
رهيافت پيشگفته دربارۀ بردگان و افرادى است كه طوق بندگى را به دوش مىكشيدند و با افراد شريفى مانند برخى از مادران ائمه(عليهم السلام) كه در جنگها اسير مىشدند 3، ارتباطى ندارد. 4
همواره با ملائك
حضرت حميده، عبد شايستۀ خداوند و مورد عنايات خاص الهى بود. فرشتگان همواره او را حراست و حفاظت مىكردند تا گَرد آلودگى بر تارك وجود مطهرش ننشيند و پاك و پيراسته از ناخالصىها باشد. در غير اين صورت او به بيت آل الله راه نمىيافت و شروط لازم براى همسرى ولى اعظم الهى، امام صادق(ع) را پيدا نمىكرد و توانايى روحى براى مادرى كاملترين افراد بشر، حضرت موسى بن جعفر(ع) را نمىيافت. به يقين