20مىشوند و ديوار مسجد حنّانه كه آن را قائم مايل نيز ناميدهاند، از اين قبيل است.
همچنين امام جعفر صادق (عليه السلام) در اين محل فرود آمده و نماز خواندهاند. هنگامى كه علّت را پرسيدند، فرمودند: «وقتى سرهاى شهيدان كربلا را به كوفه مىآوردند تا به حضور عبيد الله بن زياد ببرند، سر مقدّس حضرت سيد الشهدا (ع) را در اين محل بر زمين نهاده اند.» 1 و نيز در روايت مرسلى آورده اند كه حاملان سرها در اين نقطه با سر مقدّس سيدالشهدا (عليه السلام) بازى و بى احترامى كردند، به گونه اى كه اسرا صداى ناله شان بلند شد و زمين نيز از اين رفتار ناشايست ناليد. از اين رو اين مكان به حنّانه معروف شد. 2
6. نبى يونس (مقام يونس پيامبر(ع))
كم تر از دو كيلو متر بعد از مسجد كوفه به سوى آب فرات زيارتگاهى است كه ساكنان محلّى آن را «نبى يونس» مىخوانند. برخى گمان كرده اند، آنجا قبر حضرت يونس(ع) است. ليكن بررسى ها نشان مىدهد كه قبر آن حضرت در منطقۀ نينوا از استان موصل است. مرحوم سيد مهدى قزوينى كه از علماى صاحب نام منطقه بوده است، در اثرى به نام «فلك النجاة» ضمن بيان مطالب فوق الذكر مىافزايد: آنچه در نزديكى مسجد بزرگ كوفه به نام آن حضرت وجود دارد، در واقع محلى است كه به امر خداوند ماهى او را به خشكى انداخته و همان جايى است كه قرآن مىفرمايد:
«فَنَبَذْنٰاهُ بِالْعَرٰاءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ
وَ أَنْبَتْنٰا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ؛ پس او را به صحراى خشكى افكنديم در حالى كه رنجور و ناتوان بود و گياهى از كدو بر او رويانيديم.» 3
7. قبور سبعه (مشهد بنى الحسن عليهم السلام)
عبدالله بن حسن المثنى بن حسن المجتبى عليه السلام را بدان سبب عبدالله محض يعنى خالص ناميدهاند، كه پدرش فرزند امام مجتبى (عليه السلام) ومادرش فاطمه دختر امام حسين (عليه السلام) بوده است. او و دو برادرش حسن و ابراهيم و چهار برادرزادهاش كه هرهفت نفر از اولاد امام مجتبى(ع) و امام حسين(ع) بوده اند، در روز عيد قربان سال 145 ه-. ق در زندان منصور دوانيقى به شهادت رسيدند. گفته مىشود، آنان زنده به گور شدهاند 4 و نيز وارد شده كه زندان را بر سرشان فرو ريختهاند و ايشان را به شهادت رساندهاند. 5
قبورمطهر اين بزرگواران اكنون در محلى به نام هاشميه آن سوى پل كوفه و كنار جاده قديم كوفه به قاسم است.
آوردهاند كه عبدالله محض شباهت زيادى به رسول خدا(ص) داشته و خوش چهره و سخاوتمند بوده و توليت صدقات اميرالمؤمنين (عليه السلام) را بعد از پدرش برعهده داشته است.
« ...و كان شجاعاً خطيباً شاعراً لسناً مهاباً وَقوراً كريماً ؛ او شجاع، سخنور، شاعر، زباندار، با ابّهت و با وقار و بزرگوار بوده است.»