35نيست. 1
ما در وجود اين حديث در صحاح ترديدى نداريم و در حال حاضر در مقام مناقشه در سند آن هم نيستيم، بلكه مقصود ما همان مفاد حديث است. بايد فرض كنيم كه متن حديث عبارت است از
لاتشدّ الرّحال الاّ الى ثلاثة مساجد... .
در جاى خود ثابت است كه ال از ادات استثناست و حتماً بايد مستثنى منه داشته باشد و لازم است مستثنى منه محدود باشد و چون مستثنى منه در كلام موجود نيست، پس به ناچار بايد در كلام مقدر باشد.
قبل از اشاره به قراين موجود در دو صورت مىتوان مستثنى منه را در تقدير گرفت:
1. به طرف مسجدى آهنگ سفر نكنيد، مگر به مساجد سه گانه...
2. به هيچ مكانى آهنگ سفر نكنيد، مگر به مساجد سه گانه...
پس درك اين حديث و آگاه شدن از معناى آن، به يكى از اين دو حالت بستگى دارد:
اگر فرض اول را بپذيريم، معناى حديث عدم سفر به هر مسجدى است بجز مساجد سه گانه، و به معناى عدم جواز سفر به هر مكانى نيست، حتّى اگر مسجد نباشد.
پس نهى شامل كسى نمىشود كه به قصد زيارت انبيا و ائمّه اطهار(ع) و صالحان آهنگ سفر مىكند، براى اينكه موضوع بحث همان آهنگ سفر كردن به مساجد است - به استثناى مساجد سهگانه مذكور - و امّا آهنگ سفر كردن به قصد زيارت مشاهد مشرّفه مشمول نهى نمىشود و داخل در موضوع نيست. اين توجيه بنابر فرض تقدير اول است.
و اما با فرض تقدير ثانى، لازمهاش اين است كه جميع مسافرتهاى معنوى - بجز سفر به مناطق سهگانه مذكور - حرام باشد، اعمّ از اينكه سفر به خاطر زيارت مسجد باشد يا زيارت مناطق ديگر و اين با مسلمّات دين ناسازگار است، زيرا: