40حضرت اين را قبول نداشتند ايشان مىفرمايند: (ما اصبح بالكوفة احد الا ناعما انّ ادناهم منزلة يا كل البر و يجلس فى الظّل و يشرب من مآءِ الفرات).
يعنى كسى كه در كوفه كه مركز خلافت بود صبح نمىكرد جز اينكه در بدترين حالت منزلت غذاى خوب مىخورد. در سايه مىنشست (يعنى مسكن داشت) و از آب فرات مىنوشيد. (خوردن بهترين آب)
پس مردم از لحاظ مايحتاج اوليه زندگى در رفاه بودند و زمينههاى آزادىهاى اجتماعى فراهم بوده است، كسى اضطراب مسكن و غذا نداشته است و مى توانسته به عبادت و درس و كار خود بپردازد.
اما اين تمام ماجرا نيست حضرت در نخستين خطبه خود رسيدگى به اموال مشروع و نامشروع و پس گرفتن آن حتى اگر در مهر زنان شده باشد را بسيار جدى مطرح كردند و به آن عمل كردند. اين يعنى اوج عدالت اجتماعى.
اصولاً نوع حكومت دارى ايشان با سه خليفه قبلى متفاوت است و در جهت رفاه و عدالت گام برمىدارد. شرقاوى نويسنده مصرى مى گويد: زندگى حضرت امير عليه السلام در سه كلمه خلاصه مىشود كه از پيامبر آموخته است كه ايشان فرمودند: الا ادُلُّكُم عَلىٰ خَيرِ اخلاق الدنيا و الآخرةَ تَصِلْ مَنْ قَطَعَكْ وَ تُعطى مَنْ حَرمك وَ تعفو عمّن ظلمك. 1يعنى آيا راهنمايى نكنم شما را به بهترين اخلاق دنيا و آخرت، به آن كس كه از تو بريده صله رحم بجاى آور و به آنكه تو را محروم داشته عطا كن و از كسى كه به تو ظلم روا داشته درگذر.
و چه كسى جز امير مىتواند كه چنين باشد و قاتل خود را كه شقىترين افراد است ببخشد و به لشكر ظالم معاويه كه آب را به روى او بست آب بدهد. و به مالك كه راهى سرزمين مصر جهت حكومت بر آنهاست بگويد كه با غير مسلمين نيز مهربان باش و چون حيوان درندهاى نسبت به آنان مباش. زيرا كه: فَأمّا اخٌ لك فى الدين اوْ نَظيرٌ لك