93است، ميقات آغازين مرز حضور است، حاجى با ميقات به سرزمين عهد و پيمان و عالم الست باز مىگردد؛ او از خود شروع كرده، براى ديدار خدا آماده مىشود. ميقات نقطه عزيمت يك سفر معنوى و روحانى است؛ سفرى از دنيا به آخرت، سفرى از توبه به توحيد، سفرى از كثرت به وحدت، سفرى از شهادت به غيب، سفرى از ظاهر به باطن، سفرى از «من» به «او» و سفرى از «من» به «تو».
به ميقات آمدم تا بينم او را
ميقات، شميم حضور است، نسيمى است كه صبا از آن طرّه بگشايد، ميقات، برهنه شدن از رسوم و عادات و در بركردن لباس قنوت و عبوديت است. ميقات شكوهى به اندازه قيامت دارد، ميقات محل انابه، ابتهال و تضرّع است، ميقات، اجابت ندايى است كه از عمق تاريخ برمىآيد. سالك در ميقات خوديت را دفن و خدا را اظهار و برملا مىكند و ميقات وقت مؤانست و عشقبازى است. در ميقات بايد نعلين إنانيت بركند؛ زيرا آنجا وادى قداست و نور است.
(فاخلع نعليك إنك بالوادى المقدس طوى ) 1
نعلين از خود به دور كن كه اكنون در وادى مقدس قدم نهادى.