16
پيشگفتار
حج، بريدن از خلق و رويكردى به سوى حق است؛ سفر از خلق به حق و دور شدن از غير خدا، انسان با رفتن به حج مزهاى از ملكوت مىچشد. او ميهمانى است كه به بارگاه نور، بهجت و سرور راه يافته است، حجگزار به سوى خدا فرار مىكند. سلوك حج منازل و مقاماتى دارد كه ديدار حق، اوج آن است؛ حج راه رستگارى و فوز عظيم است.
هر عبادتى مخصوص كارى است، اما حج تنها عبادتى است كه تمام عبادتها را در برمىگيرد. در حج نماز، استغفار و زهد معنا مىشود. فلسفه اشك در حج نمودار مىگردد. راز و نياز با خدا، نجوا و همنشينى با او در كنار خانهاش به اوج مىرسد. زائر چون ستارهاى درخشان در آسمان تاريكىها مىدرخشد و نامش در دفتر خدا ثبت مىشود. انسانى كه به حج مىرود، ميهمان خداست و خدا از او ميزبانى مىكند. زيارت خانه خدا، جمع كردن سنگريزهها، رفتن به عرفات، ورود به صحراى مشعر، گام نهادن در سرزمين پررمز و راز منا و گردش به دور خانه يار، همه و همه غذاهايى است كه خداى سبحان