11هم ترسيم مىكند، از سطح و ظاهر به عمق و ژرفا مىرود و ناديدهها وناشنيدهها را ثبت مىكند، روحيّات را مىشكافد، تحليل مىكند، به خوانندۀ سفرنامه، انديشه و شناخت مىدهد و در قدم به قدمش نكته وجود دارد. اينجاست كه سفرنامه، غناى محتوايى مىيابد وبراى خوانندگان، سودمند و تأثيرگذار مىشود. زاويۀ ديد كسى كه سفرنامۀ حج مىنويسد و انديشهها و معلوماتش از حج، مناسك، معارف، مردم، عملكردها، آداب و سنن، در اين زمينه تأثير عمده دارد. نيز، مهارتش در ترسيم ديدهها، شنيدهها، رفتارها، حالات و مفاهيم و همچنين زيبايى و جاذبۀ قلم و توانمندى نويسندۀ سفرنامه، سهم بسزايى دارد.
چه بسا مشغلههاى كارى يا نبودن فراغت ذهنى نويسنده، سبب شود كه در سفر، از جمله سفر حج، نتواند يا حال و مجال نوشتن نداشته باشد. امّا يادداشتهاى طول مسافرت، مىتواند دستمايۀ نگارش و پرداختِ بعدى باشد و پس از بازگشت، آنها را تنظيم، تدوين و تكميل كند؛ هرچه آراستهتر و شكيلتر و موزونتر.
اهل قلم، با نوشتن، انس دارند و با همۀ ناهنجاريها و گرفتاريها، زندگيشان آميخته به آفرينش ادبى است و نمىتوانند در چنين سفرهاى خاطرهانگيز، شمشير قلم را غلاف كنند. در پى هر سوژهاى، به خلاقيّت و ابداع مىپردازند، قصه مىنويسند، شعر مىسرايند، خاطره مىنگارند و ... امّا آنان هم كه چندان سابقه