95رباب! زمانى كه من به قتل رسيدم،در مرگم گريبان چاك نزنيد و روى نخراشيد و كلامى ناروا بر زبان نرانيد.
ج) مورّخان و محدّثان بزرگى،از جمله مرحوم محدّث قمى،از كتاب«كامل بهائى»، 1نوشتۀ عماد الدين حسن بن على بن محمد طبرى (معاصر شيخ طوسى) مىنويسد كه ايشان در ضمنِ بيان خوابِ دختر چهار سالۀ امام حسين عليه السلام،سرگذشت اين دختر را نقل مىكند.اين خواب و سرگذشت حضرت رقيّه عليها السلام در مباحث آينده بيان خواهد شد.
د) عبدالوهّاب بن احمد شافعى مصرى،مشهور به شعرانى (متوفّاى 973 ه ق) در كتاب «المنن»و سليمان بن ابراهيم قندوزى حنفى (متوفى 1294 ه ق) در كتاب«ينابيع المودة»، مرحوم آيت اللّٰه حاج ميرزا هاشم خراسانى نيز (متوفاى 1352 ه ق) در كتاب«منتخب التواريخ»و بسيارى در نوشتههاى خود به نام رقيّه و بعضى از حوادث مربوط به آن حضرت،اشاراتى كردهاند.
2.آخرين ديدار رقيه با امام حسين عليه السلام در كربلا
حضرت امام حسين عليه السلام،در نهضت كربلا براى اهداف خاصى خاندان خود را به همراه آورده بود؛از جمله دختر سه سالهاش جزو كاروان عاشورا بود.در بعضى روايات آمده است:حضرت سكينه عليها السلام در روز عاشورا،به خواهر سه سالهاش حضرت رقيّه،گفت:«بيا دامن پدر را بگيريم و نگذاريم برود كشته بشود».امام حسين عليه السلام با شنيدن اين سخن بسيار اشك ريخت و آنگاه رقيّه عليها السلام صدا زد:«بابا! مانعت نمىشوم.صبر كن تا تو را ببينم».امام حسين او را در آغوش گرفت و لبهاى خشكيدهاش را بوسيد.در اين هنگام آن نازدانه ندا داد كه«الْعَطَش! الْعَطَش! فَإِنَّ الظَّمأَ قَدْ أَحْرَقَنِى» 2؛«بابا بسيار تشنهام.تشنگى جگرم را آتش زده است».