32امير مكه است.
امير مكه سرانجام تصميم مىگيرد شبانه از مكّه فرار كند. خبر در همهجا مىپيچد كه امير مكّه فرار كرده است. همهجا جشن و سرور است. همه خوشحال هستند و اين را يك موفقيّت بزرگ براى نهضت امام حسين عليه السلام مىدانند. 1مىخواهى من و تو هم در اين جشن شركت كنيم؟ آيا موافق هستى كمى شيرينى بگيريم و در ميان دوستان خود تقسيم كنيم؟
اكنون مكّه، يك امير دارد آن هم امام حسين عليه السلام است.
امام براى قيام عليه يزيد، به مكّه آمده است. افرادى كه براى انجام عمره به مكّه آمدهاند، وقتى به شهر خود باز مىگردند اين خبر را به همشهريان خود مىرسانند.
خبر در همه جاى جهان اسلام مىپيچد. عدۀ زيادى از آزادانديشان خود را به مكّه مىرسانند. حلقۀ ياران روز به روز گستردهتر مىشود.
مردم كوفه با شنيدن اين خبر خوشحال مىشوند. آنها كه زير ستم بنىاُميّه، كمر خم كرده بودند، اكنون به رهايى از اين همه ظلم و ستم مىانديشند.
مردم كوفه، كينهاى سخت از حكومت بنىاُميّه به دل دارند. به همين دليل با شنيدن خبر قيام امام حسين عليه السلام ، فرصت را غنيمت شمرده و تصميم مىگيرند تا امام را به شهر خود دعوت كنند.
آنها صد و پنجاه نفر از بزرگان خود را همراه با نامههاى بسيارى به سوى مكّه مىفرستند، تا امام حسين عليه السلام را به شهر خود دعوت كنند. 2آيا موافقى با هم به خانه امام حسين عليه السلام سرى بزنيم.
اينجا چقدر شلوغ است. حتماً بزرگان كوفه خدمت امام هستند. آنجا را نگاه كن! چقدر نامه روى هم جمع شده است. موافقى آنها را با هم بشماريم؟