26سپرى كرده است. آيا مىدانى بعد از حضرت خديجه عليها السلام ، او بهترين همسر براى پيامبر بود؟ 1
اكنون امام قلم و كاغذى برمىدارد و مشغول نوشتن مىشود. او وصيّتنامه خويش را مىنويسد، او مىداند كه دستگاه تبليغاتى يزيد، تلاش خواهند كرد كه تاريخ را منحرف كنند.
امام مىخواهد در آغاز حركت، مطلبى بنويسد تا همۀ بشريت در طول تاريخ، بدانند كه هدف امام حسين عليه السلام از اين قيام چه بوده است. ايشان مىنويسد: «من بر يگانگى خداى متعال شهادت مىدهم و بر نبوت حضرت محمّد اعتقاد دارم و مىدانم كه روز قيامت حق است.
آگاه باشيد! هدف من از اين قيام، فتنه و آشوب نيست، من مىخواهم امّت جدّم رسول خدا را اصلاح كنم، من مىروم تا امر به معروف و نهىاز منكر بنمايم». 2آرى! تاريخ بايد بداند كه حسين عليه السلام ، مسلمان است و از دين جدّ خود منحرف نشده است.
امام برادرش، محمّد بن حنفيّه را نزد خود فرا مىخواند و اين وصيّت نامه را به او مىدهد و از او مىخواهد تا در مدينه بماند و برنامههاى امام را در آنجا پيگيرى كند، همچنين خبرهاى آنجا را نيز، به او برساند. 3اكنون موقع حركت است، محمّد بن حنفيّه رو به برادر مىكند:
- اى حسين! تو همچون روح و جان من هستى و اطاعت امر تو بر من واجب است. امّا من نگران جان تو هستم. پس از تو مىخواهم كه به سوى مكّه بروى كه آنجا حرم امن الهى است. 4- به خدا قسم! اگر هيچ پناهگاه امنى هم نداشته باشم، با يزيد بيعت نخواهم كرد. 5اشك در چشمان محمّدبنحنفيّه حلقه زده است. او گريه مىكند و امام هم با ديدن گريۀ او اشك مىريزد. آيا اين دو برادر دوباره همديگر را خواهند ديد؟