45ظبابا: يا به كسر مهمله 1 است به معنى قطعۀ مستطيله از ارض يعنى پارچهاى دراز از زمين و يا به فتح معجمه 2 است از ظب و «ظبظب اذا حمَّ» به جهت حُمّى و تبى كه بود قبل از حلول شريف و پيش از وصول قدم مُبارك آن حضرت - صلىاللّٰه عليه وآله وسلم.
العاصمة: يا براى آنكه پناه شد مهاجرين را از آفت مشركين و يا براى آنكه او درع حصينه است، چنان كه گذشت و يا به جهت آنكه به معنى معصوم است كه در نمىآيد 3 به آن دجّال و طاعون.
العذراء: منقول است از تورات.
العرّاءِ: بر وزن ماقبلش.
العروض: همچو صبور.
الغرّاءِ: با تأنيثِ اغرَّ به معنى صاحب غُرّه به جهت نورانيّت و سيادت او نسبت به غيرش.
الغلبه: به تحريك به جهت غالبۀ او بر بلاد در اسلام و جاهليّت و مدينه به اين اسم.
در جاهليّت نيز مُسمّا بود براى غلبۀ يهود بر عماليق و غلبۀ اوس و خزرج بر يهود در آن زمين با سكينه و تمكين.
الفاضحه: به فا و ضاد معجمه و حاء مهمله به سبب فضيحت كردن آن مبتدعان و بداعتقادان را به اظهار مضمر ايشان و اين احد معانى نفى كردن مدينه است خبث را.
القاصمه: به قاف و صاد مهمله به جهت درهم شكستن آن هر جبار مُتّمِرَدْ را و هر كسى كه ارادۀ بدى كند به اهل آن قُبِّةُ الإسلام.
القريه: در حديث آمده كه حق - سبحانه و تعالى - پاك ساخته است اين قريه را از شرك.
قرية الانصار و قرية الرّسول: - صلى اللّٰه عليه و آله و سلم - در حديث به اين معنى اشارت است.