14* سفرنامه دوّم، نسبت به سفرنامه پيشين، هم از نظر متن و هم از نظر محتوا، قوىتر و غنىتر است و نويسنده كه از درباريان و عناصر مورد توجّه ناصرالدين شاه بوده، انديشههاى خوب و مترقيانهاى داشته و نسبت به وضعيت اقتصادى و فرهنگى آن زمان حسّاس و دلسوز بوده است؛ به عنوان نمونه در رابطه با صنعت فرش ايران و مشكلاتى كه در زمينۀ عدم مرغوبيّت و كاسته شدن از كيفيّت آن پيش آمده مىنويسد:
«افسوس كه غالب الوان معدنى فرنگى شده و غير ثابت... كاش غدغن سختى از جانب اولياى دولت مىشد كه رنگهاى جوهر فرنگى را ابداً در صنايع ايران استعمال نكنند...»
وى دربارۀ احداث سدّ و جلوگيرى از هدر رفتن آبها مىنويسد:
«اراضى ايران كه آبها از روى آنها مىگذرد، همه كوير و چول 1 و بىفايده افتاده و حال آنكه مىتوان به مخارج جزوى، سدّى بست و آبهاى زياد بر روى زمينهاى مستعدِّ قابل و خوب، جارى ساخت و آبادىها نمود...»
نويسنده در مجموعۀ سفرنامه خويش، با نگاهى نقّادانه به مسائل پيرامونى خود نگريسته و خواننده را با بسيارى از رويدادها و حوادث و مشكلات آن دوران آشنا مىكند.
از نكات تكان دهنده و تأسّف بار ذكر شده در اين سفرنامه، رفتار زشت و دور از انصاف برخى اهالى مدينه با عجمها و به خصوص شيعيان و بالأخص شيعيان نخاوله بوده است. وى در اين زمينه مىنويسد:
«... عجب اين است كه اهل مدينه ايشان را كِلاب مدينه ناميدهاند، اين طايفه در خارج شهر قديم، خانههاى بسيار پست و خرابه دارند و به كمال سختى زندگانى مىكنند و اهل مدينه آنها را به حرم مطهّر و مسجدنبى راه نمىدهند و گاه گاه اتفاق نموده، مىريزند در خانههاى ايشان، مىزنند و مىكشند و غارت مىكنند... .»
اين سفرنامه در كتابخانه ملّى به شمارۀ /865ف موجود است. پس از دريافت نسخۀ عكسى و تنظيم آن، براى بار اوّل در فصلنامۀ «ميقات حج» شمارۀ 19، بهار 1376 با عنوان «سفرنامهاى شيرين و پرماجرا» به چاپ رسيد و از آنجا كه مؤلّف آن ناشناخته بود، ما نيز نامى از نويسنده ذكر نكرديم، ليكن پس از آنكه چند ماه از چاپ اين سفرنامه گذشت، آقاى غلامعلى ديانتى كه از علاقمندان اينگونه آثار مىباشند، در نامهاى خطاب به اينجانب نوشتهاند:
اينجانب كه يكى از علاقمندان فصلنامۀ «ميقات حج» هستم، اخيراً در روزنامۀ ايران به شمارۀ 423 مورّخ يكشنبه 25رجب 1297ه . ق. و پنج شمارۀ بعدى آن به عنوانى با نام «بعضى سرگذشت سفر بيت اللّٰه الحرام حاجى ميرزا عبدالغفار نجم الملك منجم باشى معلم كل علوم رياضى» برخورد