25تا بدانجا رفت كه: أُولٰئِكَ كَالْأَنْعٰامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ؛ «مانند حيوان، بلكه از آن هم پستتر شدند». (اعراف: 179)
قرآن مجيد انسان را با توجه به فطرت خداشناس او به داورى مىخواند و مىفرمايد:
كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللّٰهِ وَ كُنْتُمْ أَمْوٰاتاً فَأَحْيٰاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (بقره: 28)
به راستى حقيقت حيات چيست؟ در پاسخ فقط مىتوان گفت حيات وزن، حجم و مكان ندارد. مرده و زنده از نظر وزن و حجم يكسانند، ولى حقيقت هستى در علم بارى تعالى نهان است. زنده، زاينده و پديدآورنده است، اما مرده نه مىزايد و نه پديد مىآورد. حيات را حياتآفرينى است كه هميشه بوده و هست. اوست آفريننده دانش، قدرت، حكمت و اراده و مهر و محبت. ناگفته پيداست كه تنها چنين موجود مستقلى مىتواند پديد آورنده حيات باشد و او همان نور مطلق، حى مطلق و يكتاى هستى آفرين است، فتبارك الله احسن الخالقين.
شگفتىهاى چشم
چشم انسان را از نظر ساختمان پيچيده آن و هم از نظرگاه روانشناسى مىتوان بررسى كرد.