59اينجا قبر حسين، فرزند على بن ابى طالب(ع) است، كسى كه او را غريبانه و با لب عطشان كشتند.»
آستان حسينى
صحبت از آستان ثارالله است. آستان بزرگ و مقدّسى كه به كورى چشم تمام يزيديان و فرعونيان، در طول تاريخ، همچون آفتابى عالمتاب، در آسمان حماسهها درخشيده است و خواهد درخشيد.
خورشيد خروشانى كه در سايه سار سرخ و خونينش، دلير مردان تاريخ تربيت شده و در مقابل ستمگران و زورمداران نداى كربلايى «هيهات منّا الذلّه» را سر مىدهند و در اين راه حسينى، عزيزانه سر به تيغ مىدهند ولى سر به يوغ ستم نمىنهند و فريادشان بلند است كه:
درد دين را نه به ما سيل هرات آورده است
اين علم را عطش از شطّ فرات آورده است
«على معلّم»
حال قدم به قدم پيش مىرويم و تاريخ آستان ثارالله را قرن به قرن به مطالعه مىنشينيم، باشد كه ديدۀ دل را با ياد حيات بخش او، نور نجات و روح حيات بخشيم.
سدۀ نخستين
پس از سه روز از شهادت سالار شهيدان، قبيلۀ بنى اسد، به يارى و رهنمايى امام سجّاد(ع) به دفن اجساد شهدا