37كه چهار سال طول كشيد. به نقل ابناسحاق 198/1 پيامبر در اين جنگ شركت كرد و چون كودك بود تير به دست عموهاى خود مىداد.
اين مضمون از طريق اهل سنت نقل شده ولى گويا در منابع شيعى نيامده است. وانگهى بر اساس قراينى اين حضور بعيد به نظر مىرسد، زيرا اولاً از نظر كلامى پيامبر قبل از بعثت نيز معصوم بوده و شركت او در جنگى كه فسق و فجور شمرده مىشده بسيار بعيد است. ثانياً يعقوبى 15/2 در يك نقل مىنويسد: ابوطالب كه در آن دوران سرور بنىهاشم بود نگذاشت احدى از بنىهاشم در آن شركت كند و گفت: اين ستم و تجاوز و قطع پيوند خويشاوندى و حلال شمردن ماه حرام است، نه من در آن شركت مىكنم و نه احدى از خاندانم.
پيمان جوانمردان
به روايت ابناسحاق 140/1 حدود بيست سال قبل از بعثت شخصى از قبيله زُبَيد متاعى براى فروش به مكه آورد، عاص بن وائل، پدر عمرو عاص متاع او را خريد ولى پول آن را نپرداخت. مرد زُبيدى از قريش يارى طلبيد اما كسى به فرياد او نرسيد. آنگاه بر فراز كوه ابوقُبيس رفت و با خواندن اشعار جانسوز و فريادهاى جانكاه مردم را به يارى فرا خواند. عدهاى از طايفه بنىهاشم و بنىزُهْرَه و بنىتَيم در خانه عبدالله بن جُدْعان كه از سالمندان و بزرگان مكه بود جمع شده و عهد و پيمان بستند كه با هم متحد شوند و هميشه ياور مظلوم و دشمن ظالم باشند و حق ستمديده را از ستمگر بستانند. سپس نزد عاص بن وائل رفتند و حق مرد زُبيدى را گرفته و به وى پرداختند. رسول خدا(ص) نيز در اين پيمان شركت جست