23طايفهاى از قريش رئيسى بود و به نوشته محمد بن حبيب بغدادى در كتاب المُنَمَّق 331/ رياست قريش با عبد مناف بود و سپس به فرزندانش هاشم و عبدالمطلب رسيد. عبدالمطلب در فضل و بزرگوارى و شرافت از همه بالاتر و برتر بود. يعقوبى 11/2 مىنويسد: قريش مىگفتند عبدالمطلب ابراهيم دوم است.
در حجاز جز همان پيمانهايى كه بين قبايل منعقد مىگشت و به موجب آن حقوق هر قبيله و وابستگان آن محترم شمرده مىشد قانون ديگرى وجود نداشت و اگر فردى جزء قبيلهاى نبود و يا پيوندى با ديگر قبايل نداشت كسى از او دفاع و حمايت نمىكرد. بهطور طبيعى قبايل بزرگتر از حقوق بيشترى برخوردار بودند و مىتوان گفت زور و شمشير يگانه قانون آن ديار بهشمار مىآمد.
دين و فرهنگ
گويند عربهاى حجاز در قديم تابع دين حنيف يعنى پيرو آيين حضرت ابراهيم(ع) بودند ولى بعدها به بتپرستى گرايش پيدا كردند. دين مسيح در نجران و آيين يهود در مدينه پيروانى داشت با اين وصف اين دو دين هم چندان رونقى نداشت. بنابه بعضى اقوال آيين صابئى، مانوى و زرتشتى در برخى قبايل عرب رواج داشته كه از نظر تاريخى چندان قابل اثبات نيست. به هر حال مقارن ظهور اسلام بيشتر مردم جزيرة العرب بتپرست بودند.
مردم حجاز به طور عموم از نظر سطح معلومات و فرهنگ تقريبا در حد صفر بودند و به طور نيمهوحشى زندگى مىكردند. تودهاى از