22نظر تجارت حائز اهميت بود. در روزگاران قديم چينىها و هندىها كالاهاى خود را از اين طريق به اروپا و مصر حمل مىكردند. وجود كعبه كه مطاف و مورد احترام مردم جاهليت بود اهميت آن را دو چندان مىكرد. با اين وصف جزيرة العرب منابع اقتصادى و درآمد قابل اعتنايى نداشت، به همين سبب هيچ يك از كشورگشايان آن روزگار مانند امپراتورىهاى روم و ايران، جز در برخى موارد، چشم طمع بدان ندوخته بودند.
وضعيت سياسى و اجتماعى
دو طايفه بزرگ در جزيرة العرب زندگى مىكردند، قحطانيان در جنوب و عدنانيان در شمال. قحطانيان عرب اصيل بودند كه به آنان عرب عاربه مىگفتند و عدنانيان عرب مستعربه يعنى عرب غير اصيل بودند، هر چند برخى از نويسندگان عرب مانند مؤلف اطلس السيرةالنبويه 24/ در وجود عرب مستعربه تشكيك كرده و منكر آن شدهاند و عصر حضرت ابراهيم(ع) را عصر عربى مىدانند. مردم اين سرزمين خصوصاً شمال آن خشن، متكبر، خونخوار و چپاولگر بودند و گاهى براى مسألهاى بسيار جزئى جنگى بس طولانى برپا مىداشتند. در جزيرة العرب به جز يمن، يمامه، عمان و بحرين نظام پادشاهى و حاكميت دولت مركزى وجود نداشت. حاكمان قسمتى از اين سرزمين همان رؤساى قبايل بودند كه تدبير امور به دست آنان انجام مىشد. در شهر مكه نيز سران طوايف در مسجدالحرام يا دارالنَّدْوَه انجمنى تشكيل مىدادند و مشكلات بازرگانى، اختلافات قبيلهاى و ديگر مسائل و معضلات را حل مىكردند. در هر