31الاغ را جلو انداختند و به دنبال آن راه افتادند و اين بار به گروهى ديگر برخوردند. آنان گفتند: كار اين دو نفر، عجيب است، مركب به اين خوبى را رها كردهاند و پياده به دنبالش حركت مىكنند!
آنگاه لقمان به پسرش گفت: پسر جان! ديدى كه به دست آوردن رضايت مردم، محال است:
فَلا تَلْتَفِتْ إلَيْهِمْ وَ اشْتَغِلْ بِرِضَى اللهِ جَلَّ جَلالُهُ. 1
پس به رضايت آنها دل مبند و به خشنودى خداى بزرگ اشتغال داشته باش.
امام كاظم(ع) نيز به شاگرد عالم و برجستهاش، هشام بن حكم فرمود:
يا هِشَام! لَوْ كَانَ فِي يَدِكَ جَوْزَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ لُؤلُؤَةٌ مَا كَانَ يَنْفَعُكَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهَا جَوْزَةٌ وَ لَوكَانَ فِي يدِكَ لُؤلُؤَةٌ وَ قَالَ النَّاسُ إِنَّهَا جَوزَةٌ مَا ضَرَّكَ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهَا لُؤلُؤَةٌ. 2
اى هشام! اگر در دست تو گردويى باشد، ولى مردم بگويند مرواريد است، به حال تو سودى ندارد؛ زيرا مىدانى گردوست و اگر در دست تو مروايدى باشد، و مردم بگويند گردوست، زيانى به تو نمىرسد؛ زيرا مىدانى آن مرواريد است.
امام باقر(ع) نيز در توصيه زيبايى به جابر جعفى، يكى از شاگردان