19قلب انسان صغير كه از آن به مقام نفس يا مقام فؤاد تعبير مىشود؛ بنابراين، مقصد حج انفسى، يا اتصال به حقيقت انسان كامل است يا اتحاد با حقيقت انسان صغير، كه در هر دو صورت، حاجى گامى در جهت نيل به حج حقيقى برداشته است.
عمره عمل صالح است و عمل صالح دو گونه است؛ عمل صالحى كه مربوط به اهل شريعت است و آن عملى است كه ريا و سُمعه يا شكى در آن نباشد، بلكه خالص براى رضاى خدا صورت گيرد؛ اما عمل صالح واقعى مربوط به اهل حقيقت است. آنان كه اهل وصلاند، به هنگام عبادت جز صاحب عبادت نمىبينند. عمل آنها محجوب نيست بلكه با شهود حق صورت مىگيرد.
كسى كه به اين مسير برود و در اين راه گام نهد، بر آيات، اسرار و حقايق معنوى واقف مىشود و براى خود زاد اخروى برمىگيرد. چنين كسى به علوم حقيقى و موت ارادى نايل آمده و حجابها را يك به يك پشت سر مىگذارد و به تدريج به مدينۀ واقعى و كعبۀ مقصود گام مىنهد و اين حج انفسى است كه حج انسانهاى باايمان و اهل حقيقت است.
عارفان براى عمره و مقام ابراهيم دو مقام معتقدند 1: يكى «مقام تن» و ديگرى «مقام دل»؛ مقام تن، احرام، دخول به حرم، طواف، نماز، سعى، تقصير است. اما مقام دل كه اشاره به باطن حج دارد، مقام خُلّت ابراهيم است. در اين موضع، عمرهگزار بايد از عادات اعراض كند، به ترك لذات بپردازد، از ذكر غير او پرهيز و از تمامى ما سوا اجتناب كند، سنگ به هواى نفس زند تا به مقام امن الهى و رمى از اغواى شيطان نايل شود.
آنگاه كه ابراهيم به مقام خلّت رسيد و خليل اللّٰه نام گرفت، از علايق