98تقاضا قرار دارم.» 1او چنان در محبت و عشق خدا غوطهور بود كه رودهاى عشق و محبت به صورت راز و نيازهايى كه تاريخ تنها گوشۀ اندكى از آنها را در صحيفۀ سجاديه به ثبت رسانده، بر لبانش جارى مىشد. مناجاتهاى سوزناكش تحول برانگيز است. آنگاه كه با خداى خود مىگويد:
«منزهى تو! معصيت مىشوى اما انگار كه نمىبينى و شكيب مىورزى، گويى كه معصيت نمىشوى، به مخلوقاتت با كارهاى نيك دوستى مىكنى. آن چنان كه گويى تو به آنان نيازمندى، حال آن كه سرورم تو از آنان بىنيازى.»
دوران امامت حضرت، مصادف با سياهترين ادوار حكومت در تاريخ اسلام بود. در اين دوران سردمداران حكومت به صورت آشكار و بدون هيچ گونه پردهپوشى، به مقدسات اسلام دهنكجى مىكردند. بيشترين دوران امامت حضرت مصادف بود با دوران خلافت عبدالملك بن مروان كه مدت بيست و يك سال طول كشيد. مورخان از عبدالملك به عنوان فردى زيرك، با احتياط، دورانديش، اديب، باهوش و دانشمند ياد كردهاند. 2او پيش از به قدرت رسيدن به حمامة المسجد (كبوتر مسجد) ملقب بود اما پس از رسيدن به خلافت، رو به قرآن كرد و گفت: اينك بين من و تو جدايى افتاد و ديگر با تو كارى ندارم. 3