96نماز را مثل كسى مىخواند كه گويا با نماز وداع مىكند و عقيده دارد كه ديگر نماز نخواهد خواند و عمرش كفاف نخواهد داد كه نماز بهترى به جا آورد، به يكى از يارانش مىفرمود از نماز همان قدر پذيرفته مىشود كه با حضور قلب همراه باشد.
هميشه در تاريكى شب با انبانى پر از درهم و دينار و چه بسا طعام بيرون مىرفت و از پولها و غذا به مستمندان مىبخشيد. وقتى به فقير بخششى مىكرد، روى خود را مىپوشانيد تا شناخته نشود. در زمستان جامۀ خزى مىخريد و چون تابستان مىشد آن را مىفروخت و پولش را صدقه مىداد، در روز عرفه جمعى را ديد كه گدايى مىكردند، فرمود: واى بر شما در چنين روزى حاجتهاى خود را از غير خدا طلب مىكنيد! همانا در اين روز اميد مىرود كه بچهها در شكم مادر خوشبخت شوند.
آن حضرت هيچ گاه با مادرش هم غذا نمىشد. از او پرسيدند: اى فرزند رسول خدا شما بيشتر از همه به مادر خود نيكى مىكنيد و با او در ارتباطيد. پس چرا با وى هم غذا نمىشويد؟
فرمود: دوست ندارم دستم به سوى لقمههايى دراز شود كه چشم مادر قبلاً آن را نشانه گرفته باشد.
با ماده شترى كه بيست بار به حج رفت، يك تازيانه بر او نزد. خدمتكارش مىگفت هرگز برايش خوراك نياوردم و در شب برايش رختخواب نگستردم!
چون پژوهندهاى به خدمتش مىرسيد، مىفرمود:
«وقتى طالب علم از منزلش بيرون مىآيد، قدم بر هيچ تر