39
هارونِ رسولاللّٰه صلى الله عليه و آله
راستى با كدامين واژه مىتوان به توصيف آفتاب نشست؟
اخلاص او آنگاه كه در بحبوحۀ كارزار، برخاست [تا مبادا ذرهاى شائبۀ نفسانى در آن باشد] معنا گرفت؛ چون به همراه همسر و فرزندانش، افطار خود را سه شب پياپى به مسكين و يتيم و اسير بخشيد، خودخواهىها رخت بربست و دگرخواهى، معنا و مفهومى تازه يافت؛ آن شب كه ضربۀ شمشير ابن ملجم بر فرق نازنينش نشست، عفو و گذشت در برابرش به زانو درآمد،
على عليه السلام ، اقيانوسى است كه كرانهاش، سراسر هستى را پوشانيده است و خورشيد محبت على عليه السلام ، روشناى دلهاى عاشقان و نورافشان پردههاى زمان است.
فضيلتهاى او بىشمار است و كسى را ياراى شمردن همۀ آنها نيست. آيا اين سخن رسولاللّٰه صلى الله عليه و آله را شنيدهاى كه به على عليه السلام فرمود:
«مقام و منزلت تو نسبت به من، همان مقام و منزلت هارون به موسى است؛ جز اين كه، پيامبرى، پس از من نخواهد آمد.»
اين سخنى بود كه بارها به گوش «سعيد بن مسيب» خورده بود؛ ولى او دوست داشت اين حديث را از «سعد»