224اسحاق بن يعقوب مىگويد، از محمد بن عثمان، دومين نايب خاص حضرت مهدى عليه السلام خواستم نامهام را به پيشگاه امام برساند، در آن نامه مسائل مشكلى كه داشتم پرسيده بودم. از جمله سؤالاتم اين بود كه در پيشآمدها در عصر غيبت به چه كسى مراجعه كنم؟
حضرت با خط خود جواب نوشته بود:
«و أمّا الحوادث الواقعة فارجعوا فيها إلى رواة حديثنا فإنهم حجتى عليكم وأنا حجة اللّٰه؛ 1 و امّا در حوادثى كه رخ مىدهد به راويان احاديث ما مراجعه كنيد، آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا (بر ايشان) هستم.»
البته، بايد توجه داشته باشيم كه غايب بودن امام هرگز به اين معنا نيست كه وجود آن حضرت به يك روح نامرئى تبديل شده، بلكه وى زندگى طبيعى عينى و خارجى دارد، منتها با عمرى طولانى، آن حضرت در ميان مردم و در دل جامعه رفتوآمد دارد و در نقاط مختلف زندگى مىكند، ولى به صورت ناشناس و فرق بسيار است بين نامرئى و ناشناس. 2مردم از وجود آن حضرت بهره مىگيرند، همانطور كه رسولاللّٰه صلى الله عليه و آله در پاسخ به اين پرسش كه، آيا شيعه در زمان غيبت، از وجود قائم، فايدهاى مىبرد؟
فرمود: آرى، سوگند به پروردگارى كه مرا به پيامبرى