175روشن كردند. مردم ايستاده بودند، برخى فرياد مىزدند، گروهى مىگريستند، پيشوايان و قاضيان فرياد كشيدند: اى مردم! گوش فرا دهيد و ياد بگيريد و پيامبر صلى الله عليه و آله را دربارۀ عترتش اذيت نكنيد. آن گاه مردم نيشابور گوش فرا دادند و اين حديث را از امام عليه السلام شنيدند:
«كلمةُ لا اله الّا اللّٰه حِصْنى فَمَن قالها دَخَلَ حِصْنى و مَنْ دَخَلَ حِصْنى امِنَ مِنْ عذابى؛ 1
كلمۀ لا اله الا اللّٰه دژ و قلعۀ محكمى است، اگر كسى آن را بگويد، در دژ من وارد مىشود و هر كس داخل قلعۀ من شد، از عذاب من ايمن است.»
هروى مىگويد: امام از نيشابور خارج شدند و در دِه «سرخ»، در نيم فرسخى شريفآباد و شش فرسخى مشهد مقدس پياده شدند و براى اقامۀ نماز، آب خواستند. آب نداشتيم؛ امام به دست مبارك خويش خاك را كاويدند، چشمهاى جارى شد؛ چنان كه آن گرامى و همۀ همراهان وضو ساختند و اين آب تاكنون باقى است. 2