174
جز اللّٰه نيست، در قلعۀ من درآمده و كسى كه به قلعۀ من درآيد، از عذاب من ايمن خواهد بود.» 1
البته گروهى از شيعيان بر اين باورند كه اين روايت دنبالهاى دارد؛ اسحاق بن راهويه كه خود در آن جمع حضور داشت، مىگويد: امام عليه السلام پس از بيان مطالب بالا، اندكى با مركب خود راه پيمودند و آن گاه فرمودند:
«بِشُروطِها وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهٰا»؛
يعنى ايمان به يگانگى خدا كه موجب ايمنى از عذاب الهى مى شود شرايطى دارد و پذيرش ولايت و امامت ائمه از جملۀ آن شرايط است؛ در اين حال بيست و چهار هزار قلمدان، آمادۀ نوشتن كلمات امام عليه السلام بودند. 2ناگفته نماند كه اصل اين روايت ، به شيوههاى گوناگون، در كتابهاى شيعه و اهل سنّت آمده است؛ به گونهاى كه نويسندۀ كشفالغمّه مىنويسد:
چون امام رضا عليه السلام وارد نيشابور شدند، ابوزرعه و محمد ابن اسلم طوسى كه دو پيشوا و حافظ احاديث نبوت بودند، به محضر حضرت شرفياب شده و عرض كردند: اى امام، اى سلالۀ پاك و اى خلاصۀ نبوت! به حق پدران پاكيزه و گذشتگان گرامى خود، چهرۀ مبارك را به ما بنما و حديثى از پدران خود براى ما روايت كن كه ما با آن حديث، تو را ياد كنيم.
حضرت، استر خود را نگه داشتند، سايبان مهر را برداشتند و چشمان مسلمانان را به طلعت مبارك خود