114همان روزهاى آغازين حياتش، خطوط امامت در سيمايش آشكار بود.
در حديثى از ابوالزبير محمد بن مسلم مكى آمده است كه گفت: نزد جابر بن عبداللّٰه بوديم كه علىبنالحسين و فرزندش محمد كه هنوز كودك بود، وارد شدند، جابر آن حضرت را در آغوش گرفت، علىبنالحسين خطاب به فرزندش فرمود: سر عمويت را ببوس، محمد به جابر نزديك شد و سر او را بوسيد. جابر كه بينايىاش را از دست داده بود، پرسيد: اين كيست؟ علىبنالحسين پاسخ داد:
اين محمد پسر من است. جابر او را در آغوش گرفت و گفت: اى محمد! رسول خدا صلى الله عليه و آله بر تو سلام فرستاده، پرسيدند: چطور؟
گفت: نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله بودم و حسين در اتاق آن حضرت مشغول بازى بود، پيامبر فرمود: اى جابر! فرزندم حسين را پسرى است كه على خوانده مىشود چون روز قيامت فرا رسد، منادى بانگ برآورد كه سيدالعابدين برخيزد. در آن هنگام علىبنالحسين برمىخيزد و براى اين على پسرى به دنيا خواهد آمد كه محمد نام دارد. اى جابر چنانچه او را ديدى سلام مرا به او برسان و بدان كه عمر تو پس از ديدار او، اندك خواهد بود. پس از اين ديدار ديرى نپاييد كه جابر جهان را بدورد گفت. 1امام باقر عليه السلام پس از رحلت پدرش، امامت مردم را عهدهدار شد، و اين در حالى بود كه خورشيد اقتدار بنىاميه افول كرده و پايههاى حكومت آنان در اثر انقلابهاى