18جهت كه فرزندان ذكور آن حضرت زنده نمانده بودند و آن سرور فاقد پسر بود، ايشان را «ابتر» - مقطوع النسل - مىخواند. چنانكه با درك همين سبب نزول است كه مىتوان مصداق «كوثر» را فاطمۀ زهرا(س) دانست. زيرا على القاعده آيات صدر و ذيل اين سورۀ كوتاه نمى تواند بدون ارتباط و يا هماهنگى با يكديگر باشد. به همين گونه مراجعه به سبب نزول بسيارى از آيات ديگر نيز معرفت ويژهاى از شخصيت افراد و جريانات صدر اسلام - و نيز جناح بندىهاى موجود در آن جامعه - به دست مىدهد.
ناگفته نماند كه در بين آيات دسته دوم نيز آيات فراوانى وجود دارد كه گرچه سبب نزول ويژه - به معنايى كه گفته شد - ندارد. امّا در ذيل آنها رواياتى از پيامبر(ص) و يا امامان(عليهم السلام)وارد شده است كه خواننده با مقصود آن آيات - از جهت انطباق بر برخى از افراد و جريانات - آشنا مىگردد، مثلاً پس از نزول آيۀ تطهير، رسول خدا(ص)، على، فاطمه، حسن و حسين(ع)را فراخواند و با دعا در حق آنان به همگان فهماند كه اهل بيت مصداقى جز آنان ندارند. امّا به دليل اهميت دانش سبب نزول در فهم صحيح قرآن، على(ع) در مقام معرّفى خود مىفرمايد
«از من بپرسيد، سوگند به خدا دربارۀ چيزى از من نخواهيد پرسيد مگر آن كه شما را از آن باخبر سازم. دربارۀ كتاب خدا از من بپرسيد. به خدا سوگند آيهاى نيست مگر آن كه من آگاهم كه در