59پاشيده و هميشه ياغى دولت هستند از جماعت حاج مطالبه اخوه نمودند. از هر نفرى چهار ليره. حسب العاده خودشان درخواست كردند. نصفى ازجماعت حاج بدون مضايقه تسليم كردند. جمعى ديگربه واسطۀ عدم اقدام پسر آقا مغرور شدند. تمكين به دادن اخوه نكردند و ندادن اخوه غنيمت خود شمردند كه از جملۀ ايشان مرحوم حاجى شيخ محمد امين الشريعه با همراهانش بودند تا به حدى كه رؤساى عرب از دوهزار نفر به هشتاد ليره هم اكتفا مىكند. باز نمىدهند؛ يعنى قدرى هرزگى را هم حكامها و حملهدارهاى ايشان نمودند. لذا در هنگام حركت، رؤساى عرب به حكام اخوه دهندهها مىسپارند كه شما بعد از بستن احرام در مسجد شجره كه يك فرسخى مدينه وميقات آن راه است با حاج خود قدرى عقب بمانيد تا اخوه نداده ها جلو بيفتند تا ما به مقصود خود نايل شويم. اين حكامها هم به آنها اطلاع ندادند. اين شد كه بعد از وصول به مسجد شجره و انعقاد احرام، اخوه دادهها، چه عقب مىمانند و چه از راه فرعى كج مىكنند، آن حاج كه اخوه نداده بودند با كمال خاطر جمعى جلو مىرانند.
همينكه قرب يك ميدان از مسجد شجره مىگذرند و به بغاظى (بوغاز) مىرسند، اعراب حربى به سرشان مىريزند. شليك تفنگ مىكنند. قرب چهارصد نفر از حاج تلف مىشوند. پانصد شتر هلاك مىگردد. دو هزار نفر هم از فرق تا قدم چاپيده مىشوند؛ بهطورى كه به جز لباس احرام چيزى براى ايشان نمىماند. حتى پسر آقا را هم يكسره لخت مىكنند. آنانى كه اخوه داده بودند؛ چه از راه فرعى چه از راه سلطانى، به سلامت گذشته، اما چه سلامتى كه تا مكه هر شبى را