111را چنين آماده ساخته است. شبى را پشت سر گذاشتهايم كه يكسر آميخته به نور بود و آراسته به توبه و دعا و تضرع و تواضع! نيك در باورت گنجانده شده است كه درهاى آسمان به روى شب زندهداران مشعر، گشوده است و حوالههاى مغفرت و رحمت، در حال نزول بر جانهاى خداگرا!
آرى، سرزمين منا در «عيد قربان»، براى پروانگان توحيد، آغوش گشوده است! اكنون منا آكنده از نداهاى آسمانى است؛ نداهايى كه بشارت حيات پاك جاودانى، در آن رو به تجلى است. قلب پاك خويش را بگشاييم كه عشق حقيقى در زمين و زمان، مكان و مأواى خود را مىطلبد! حرم دل را از اغيار و نامحرمان خالى كنيم كه جانان، به حرم فرود مىآيد! منا ميزبان رهروانى است كه همراه آفتاب يقين از مشعرالحرام بازگشتهاند! اى منا! مهمانان خويش را بپذير! هم آنان كه در شب زندهدارى خود، از منازل حق اليقين و علم اليقين، گذشتهاند و اكنون در آستانه عين اليقين ايستادهاند تا جمال مطلق را ديدار كنند! بايد ابراهيم شد! چونان ابراهيم در قربانگاه نيت كرد! حالا وقت آن است كه حنجره خواهش و طمع شيطانى را زير چاقوى تيز ايمان و خرد بِبُريم و آنگاه بر شيطان ظاهر شده و گمراهگر سنگ اندازيم!
در قربانگاه، بايد آهنگ حركت به سمت تقوا و پارسايى كرد! در منا تصميم بگيريم و با خداى خويش عهد، استوار