70نفى رؤيت است، آن را پذيرفته است. در حالى كه خطا - چه كم باشد و چه زياد - خطا است و قابل پذيرش نمىباشد.
نيز استدلال ابن تيميّه بر سزاوار بودن رؤيت خدا، هيچ پايۀ عقلى و نقلى ندارد زيرا هيچ گونه تلازم عقلى بين اكمليّت موجود و رؤيت آن وجود ندارد و اگر چنين تلازمىوجود مىداشت، بايد خدا در منظر همگان بهتر، آسانتر و بيشتر از موجودات مادى مورد ديد قرار مىگرفت در حالى كه هيچ كس نگفته خدا را ديده است.
ابن تيميّه، به وجود تناقض در قول به رؤيت اقرار نموده و آن را با وجود تناقضش پذيرفته و مىگويد:
« اگر چه در اين قول تناقض وجود دارد، چون از يك طرف بايد قايل شويم خدا ديده مىشود و از طرف ديگر بايد بگوييم خداوند داراى جهت نيست ولى اين