29اگر اين خط اتصارى به رشت يا آذربايجان پيدا كند آنگاه مفيد فوايد كلى خواهد بود.
قزوين
بالجمله شب را كه وارد دروازۀ قزوين شدم، از قرارى كه مشاهده و تحقيق شد دروازههاى شهر قزوين را تماماً تجديد عمارت كردهاند و خوب ساختهاند. از آن جمله، همين دروازه بود كه از طرف طهران آمده داخل شديم، سه دهنه دارد و در برابر آن خيابان طويل و سيعى است كه هزار و هفتاد ذرع طول آن است، ولى در اطراف آن خيابان خانههاى مخروبه بسيار است كه هنوز تجديد نكردهاند و بدين جهت بىشكوه است. مهمانخانۀ عظيمى در سمت يمين خيابان ساختهاند كه بناى آن بسيار عالى است، درب طويله و كالسكهخانه از طرف يمين خيابان است و درب ديگرش از پهلوى خيابان عالىقاپى است. بالاخانهها و اطاقهاى تحتانى و فوقانى عمارت مهمانخانه محاذى همن خيابان عالىقاپى است و در جنب مسجد واقع گشته است. و ديوارهاى برابر عمارت كه محاذى خيابان است از سه شمت شباك چوبين دارد كه خيابان و اشجارش از عمارت نمودار است. شبها كه چراغهاى مهمانخانه را روشن مىنمايند خيلى باشكوه و باصفا است. بالاخانههاى اين مهمانخانه بسيار وسيع و عالى است و جنوباً و شمالاً به مهتابى باز مىشود. مهتابى شمالى عرضاً و طولاً وسيعتر از مهتابى جنوبى است و در سمت شرقى و غربى مهتابى نيز دو اطاق بنا كردهاند كه بسيار مزين است. و در تمام بيوتات تحتانى و فوقانى اسباب پذيرايى و لوازم راحت آماده و جمع است، مشتمل بر ميز و صندلى و لاله و شمع. پلههايى كه از آنها به بالاخانهها روند از تخته ساخته شده. فرش زيبايى از ديباى فرنگى با مبلهاى ظريف در رديف يكديگر بر آن گستردهاند. بالجمله وضع بناى اين مهمانخانه بسيار باشكوه است؛ حتى در فرنگستان نيز با همۀ اسباب تزئين كمتر مهمانخانه به اين طرز و آيين ساخته شده است. در اول ورود به شهر قزوين مهمانخانه را گردش كرده، بعد به عمارت ديوانى آنجا كه از عهد صفويه به دولتخانه موسوم و معروف است رفتم. چون ماه رمضان بود مخصوصاً شب وارد شدم كه به حاكم و محكوم زحمت استقبال ندهم. اجزا و اتباع را در مهماندارى جناب حاجى ملاباقر واعظ در سراى مهمانخانه قرار دادم و خود با فرزندى