28پس از چندى به وصى و وزير اين مولود باردار مىشوى.
آمنه 48 سال پيش از هجرت در ابواء 1، كه محلى است بين مكه و مدينه از دنيا رفت 2.
ابن عباس مىگويد: پيامبر پس از درگذشت پدر، با مادرش آمنه مىزيست و چون به شش سالگى رسيد 3 آمنه وى را به ديدار دائيانش بنى عدى بن نجّار در مدينه برد، امّايمن مربيۀ پيغمبر صلى الله عليه و آله نيز همراه آنان بود، يك ماه در مدينه در خانۀ نابغه ماندند و در آن مدّت، جمعى از دانشمندان يهود كه محمد كودك را در آن خانه مىديدند به دقّت در او مىنگريستند و مىگفتند: در آينده او پيغمبر اين امت شود و اين شهر مقر حكومتش گردد. چون پس از يك ماه از مدينه رهسپار مكه شدند، در منزل «ابواء» آمنه درگذشت و در همان جا به خاك سپرده شد و محمّد صلى الله عليه و آله به اتفاق امّ ايمن به مكه بازگشت.
هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله به قصد عمرۀ حديبيه از آن جا عبور مىنمود، بر سر قبر مادر رفت و فرمود:
خداوند مرا فرمود كه قبر مادرم را زيارت كنم و حضرت قبر را اصلاح نمود و بر او گريست و مسلمانان نيز بگريستند. 4امام صادق عليه السلام مىفرمايد: جبرئيل بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و گفت:
«يٰا مُحمّد انَّ رَبَّكَ يَقرَؤُكَ السَّلاٰم وَ يَقولُ وَ انّى قَد حَرّمتُ النّٰارَ عَلى صُلبٍ انزَلَك وَ بَطَنٍ حَمَّلَكَ وَ حِجرٍ كَفَّلَكَ.» 5
اى محمد صلى الله عليه و آله ! خداوند تعالى بر تو سلام فرستاد و گفت من آتش را بر صلب و پشتى كه تو را فرود آورد و بطنى كه حامل تو بوده و دامنى كه تو را تربيت كرد، حرام كردم.