94عبدالقادر شيبى را در جاى وى نشاند.»
و نيز غازى در كتاب «إتحاف فضلاء الزمن» مطلبى را نقل كرده كه فشردۀ آن را مىآوريم:
«در محرم سال 1122 هجرى، شيخ سعيد منوفى با شلبى حميدان، وزير مكه در آن دوران، ديدار كرد و در اين ديدار به او گفت: شريف دستور داده است كه كليدى همانند كليد درِ كعبۀ مكرمه را براى او بسازى، پس شلبى عثمانى، شخصى را به دنبال كمال صائغ يا كمال زرگر فرستاد و خواستۀ شريف را مبنى بر ساختن كليدى همانند كليد كعبه به وى ابلاغ كرد. پس او كليدى را ساخت كه اين كليد با كليد اصلى درِ كعبه هيچ تفاوتى نداشت و كسى نمىتوانست بين آن دو فرقى بگذارد. اين مطلب به گوش شريف رسانده شد و شريف او را احضار نمود و كليد را از او خواست و او كليد را آورد و تحويل شريف داد.
شريف به دنبال عبدالواحد شيبى فرستاد و كليد را تسليم وى كرد. شيخ عبد الواحد از شباهت آن كليد به كليد اصلى، كه در نزد وى محفوظ بود، تعجب كرد. در اين هنگام شريف، شلبى عثمان را احضار كرد و حقيقت مطلب را از او جويا شد. او گفت: آن را براى شما ساختم؛ زيرا شيخ سعيد منوفى نزد من آمد و گفت: شريف دستور داده است كه كليدى شبيه به كليد درِ كعبه را بسازم، پس امتثال امر كردم و آن را ساختم! شريف دستور داد شيخ سعيد منوفى از پست خود اخراج شود و از شهر تبعيد گردد، ليكن با شفاعتى كه سيد عبدالمحسن بن احمد بن زيد، از او كرد، مورد عفو شريف قرار گرفت.
گفتنىاست كه شيخ سعيد قصد آن داشت كليد ساخته شده را براى پادشاه هند بفرستد.
و نيز در جلد دوم «تاريخ الغازى» مطلبى آمده كه اينك آن را بطور خلاصه باز مىگوييم:
«هنگامىكه سيفالاسلام طغتكين بن ايوب، پادشاه يمن و برادر سلطان صلاح الدين در ماه رمضان سال 581 هجرى بر مكه مسلّط شد، امير مكه در آن زمان؛ يعنى مكثربن عيسىٰ، درِ كعبه را قفل كرد و كليد آن را به همراه خويش بر روى كوه ابو قبيس برد. سيفالاسلام شخصى را به سوى وى گسيل داشت و كليد را از او طلب نمود. امير از